- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
غزل مناجاتی با خداوند رحمان
با این زبان که غیبت و دشنامش عادت است دیگر چه جای توبه و عرض ندامت است؟ یاران ز نـور وقت سحر فـیض میبـرند بیچاره من که سهم دلم سیر ظلمت است |
غزل مناجاتی با خداوند رحمان
این من این کوه گنه این یم عفوی که تو داری وعده دادی که ببخشی به رویم هیچ نیاری قهر بود از من و صلح از تو بنازم کرمت را با وجودی که نیازی به چنین بنده نداری |
غزل مناجاتی با خداوند رحمان
تویی که از ازل بر روزگار من نظر داری از احوال خرابم در نبود خود خبر داری نمیگـیـرنـد دسـتان مرا حـتـی بـرادرها اگر یک لحظه حتی از سر من دست برداری |
غزل مناجات با خداوند رحمان
آمـدم دیــرآمـدم امـا به هـر حـال آمـدم دل شکسته دل پریش و بی پر و بال آمدم آمدم جـبـران کـنم اما نمیدانـم چـطور بس گـنهکارم خـدا آشـفـته احـوال آمدم |
مناجات با خداوند و روضه سیدالشهدا علیه السلام
بـار گـنـاه آوردهام، روی سـیـاه آوردهام ای تو پناه عـالـمین، بر تو پنـاه آوردهام بر درگهت ای مهربان، قلبی پر آه آوردهام جانی پشیمان از گناه، بر تو اله آوردهام |
مناجات ماه رمضانی و روضه سیدالشهدا علیه السلام
از بس گـناه بر دل خود بار میکـنم خود را میان نـفـس گـرفـتار میکنم پلهای بازگشت خودم را شکـستهام دارم عـلیه خـویش فـقـط کار میکنم |
غزل مناجاتی با خداوند رحمان
آلـودهام؛ آلـوده را هــم راه بـایـد داد راهـی نشان بر بنـدۀ گـمراه باید داد شرمندهام شرمنده را تکریم باید کرد تا میشود شرمنده را درگاه باید داد |
غزل مناجات با خداوند رحمان
پـریش آمـدهام با دلی پـریـشـانتـر به مو پریشی زینب بیا ز من بگذر هـمـیشه گرمی آغـوش تو پناه من کجاست دست تو ای مهربان تر از مادر |
غزل مناجاتی با خداوند رحمان
یـا رب بـحـقّ احـمد مخـتار العـفو بر خـون فـرق حـیدر کرار العـفو یا رب بحـق نـالـۀ زهـرای اطـهـر در شعلهها بین در و دیـوار العـفو |
غزل مناجات با خداوند رحمان
روح من سخت زمینگیر شده، کاری کن از هوس بسته به زنجیر شده، کاری کن پای طـولِ اَمـلـم تـوبـه نـکـردم عمری دل من از گـنـهـم پیـر شده، کـاری کن |
غزل مناجات با خداوند رحمان
بیکستـرین عـبد تـوأم از روسـیاهی بنـگـر تـو دسـت خـالـی من یا الـهـی بـاشد سـلاح ما هـمـین اشک بصرها شکـر خـدا دارم بـرای خـود سـلاحی |
غزل مناجات با خداوند رحمان
با سنگ هر گـناه پَـرم را شکـسـتهام آه ای خـدا، خودم کمرم را شکستهام نه راه پیـش مانـده بـرایم نه راه پس پـلهای امـن پشت سـرم را شکستهام |
غزل مناجاتی با خداوند رحمان
من بنـدگی نکـردم، تا بـنـدهام بخـوانی تو کی بدین کرامت، از خود مرا برانی بار گـنه به دوشم، لا تقـنـطوا به گوشم عفـوت نمیگذارد، در دوزخـم کـشانی |
غزل مناجاتی با خداوند
بـار گـنـاه آورده سـویت روسیـاهی سر در گـریـبان آمده غـرق گـناهی آه ای غیاث المستـغـیـثـین بیپـناهم رحمی بـفـرما بر غـریب بیپـناهی |
غزل مناجاتی با خداوند
بس نیست زمین خوردن این بنده پیاپی؟! بس نیست شدم پیش تو شرمنده پیاپی؟! کـم زیـر قـرارم نـزدم پـشـت سـر هـم اما تـو به رویـم زدهای خـنـده پـیـاپـی |
غزل مناجاتی با خداوند
سائـلـی بیـچـارهام در بین راه افـتادهام بیکس و تـنها شدم بیسـرپـناه افتادهام باید امشب گریۀ سیری کنم بر حال خود بیحـیایی کردهام در قعـر چاه افتادهام |
غزل مناجاتی با خداوند
آنجا که خشکی هست دیگر چشم تر نیست عصیان که باشد مرغ دل را بال و پر نیست ظلمت چـنان اطـراف قـلـبم را گـرفته که ربّـنـا یـا ربّـنـایـم کـارگـر نـیـسـت |
غزل مناجاتی با خداوند
این توبه را اگـر نـپـذیری کجا روم دست مرا اگر تو نگـیری کجا روم گـر نگـذری ز روی سیـاه جـوانـیم مـوی سپـید بر سر پیـری کجا روم |
غزل مناجاتی با خداوند
خـسـتهام از هـمه اِبـرازِ پـشـیـمانـیها میخورم چوب از این تَـرکۀ نادانیها هرچه پُل پشت سرم بود خرابش کردم حال من ماندم و این وسعت ویرانیها |
غزل مناجاتی با خداوند
وقتی گـنـاهان خـودم را میشـمارم با نا امیدی دست خود بر سر گذارم با کـوه عـصیان آمدم دستم بگـیری تـرسـی به دل دارم، ولی امـیـدوارم |